و نیز در استعمال سجع و جناس، بیشتر از کلمههاىهممعنى و متناسب استفاده شده است، مانند سجعهایى که در خطبه 190 به کار رفته است،چون: «و آتشى که سوزش آن سخت و توانفرسا و شعله آن رخشان، و آوازش خروشان و زبانهآن درخشان است... (شهیدى 1370 (
واستعاره مصرّحه «پیراهن» براى خلافت در خطبه شقشقیّه که شرح آن بیاید. و یا غم واندوه بىحد درونى که گلوگیر شده است مانند مىشود به شِقِشقه. و یا استعارهمرشحه خلافت به شتر و تعبیر دو پستان آن (خلافت) را سخت دوشیدند. و سامانندادنِ امر خلافت مانند مىشود به سوارى که بر بارگیرتوسن نشیند اگر مهارشبکشد، بینى آن آسیب بیند و اگر رها کند سرنگون افتد. همه تصاویرى محسوس و ملموسو زیبا است. یکى از بهترین تصویر آفرینى و نگارگرى در خطبه 165، به نام خطبهشگفتىهاى آفرینش طاووس، به چشم مىخورد. که امام (ع) چون نقاشى چیره دست پس ازردکردن نظریه کسى که بارور شدن طاووس را برخلاف روش طبیعى و با اشک چشم طاووس نر کهبر گوشه چشم آن قرار مىگیرد و طاووس ماده از آن مىخورد و تخم مىگذارد، راه رفتنآن را چون خودبینى نازنده مانند مىکند و به دم و پرهاى خویش مىنگرد و از زیبایىپوششى که بر تن دارد و طوقها که بر سروگردن، قهقهه سرمىدهد. و با این تشبیهتمثیل، پندارى نىهاىِ پر او شانهها است از سیم ساخته و آن گِردهاى شگفتانگیزآفتاب مانند که بر پر او رسته است، از زرِ ناب و پارههاى زبرجد پرداخته، و اگر آنرا همانند کنى بدانچه زمین مىرویاند، گویى گلهاى بهاره است که از این سوى و آنسوى چیده و اگر به پوشیدنىاش مانند کنى، همچون حلّههاى نگارین و فریبا است. یاچون بُرد یمانى زیبا... (خطبه 65). گویى تابلوهاى نقاشى زیبا در کنار هم چیده وهرلحظه بیننده را با تصاویر تازهتر و زیباتر آشنا مىسازد
انواعتشبیه
الف. تشبیه موءکد: و آن تشبیهى است که ادات در آن ذکر نشود و یک نوع آن،مشبه کارى را که به گونه مشبهٌبه است عمل مىکند مانند: مردم به سوى خانه خدامىروند و در آن وارد مىشوند به سان واردشدن چهارپایان و مشتاقانه به سوى آنمىروند نوع به اشتیاق رفتن کبوتران.
و از خدا بترسید، مانند ترسیدن کسى که پندرا شنید و زیر بار رفت و مرتکب گناه شد و اعتراف کرد و ترسیده عمل نیکو بهجا آورد . و از عذاب الهى حذر کرد.
و بیتالمال را خوردند و بر باد دادند چون شتر کهمهار بُرّد، و گیاه بهارانچَرَد.
این (خلافت) چون آبىبدمزه و نادلپذیر است، و لقمهیى گلوگیر.اگر آن را بگویم به لرزهدرمىآیید، همانند لرزیدن ریسمان در چاهى ته آن ناپدید.کار کسى که شیطان درفرمانروایى وى شریک شده و بر زبان او بیهوده گفته است.و نوعى از تشبیهموءکد آن است که مشبهٌبه، به مشبه اضافه شود و در نهجالبلاغه به کار رفته است،مانند: و میانِ آنها حجابِ عزت و پردههاىِ قدرت زده شده است.یا این کسىاست که او را در تاریکىهاى زهدان بیافرید و در پردههاى تیرهاش در پیچید. وچون خودبینى نازنده به راه مىرود.و گاهى مشبه و مشبهٌبه را یکى دانسته ومیان آنها تفاوتى قایل نیست، و چندین مشبهٌبه را براى یک مشبه ذکر کرد، و تشبیهجمع و تمثیل را یک جا ارائه مىدهد، مانند :«دنیا آبشخورى است تیره و تار و بهآب در آمدنگاه آن گِلآلود، ظاهر آن فریبنده، و خبر آن کشنده. فریبکارى استزودگذر، و سایهیى است ناپایدار، تکیهگاهى است نااستوار، روىخوش نماید تا گریزانآن بدو انس گیرد، و آن که ناشناس او است آرامش پذیرد، ناگاه سرکشى کند و به چهاردست و پاى برخیزد و ریسمان درآویزد، و با تیرهایش هدف قرار دهد، و شتههاى مرگ برگلوى مرد اندازد...».ب. تشبیه بلیغ: آن است که مشبه و مشبهٌبه تنها درکلام ذکر شود و این تشبیه نیز در نهجالبلاغه بسیار است، جهاد درى از درهاى بهشتاست که خداوند آن را به روى دوستان خاص خود گشوده، و لباس تقوا و پرهیزگارى است وزره محکم حق تعالى و سپر قوى او است، پس هر کس از روى بىمیلى از آن روى گرداندخداوند جامه ذلت و خوارى و رداى بلا و گرفتارى به او مىپوشاند.
خوابشان شببیدارى، سرمه دیدهشان اشکِ جارى است.خاندان پیغمبر جایگاه راز او، و پناهامر، و مخزنِ علم وى، و تکیهگاه حُکم او، و انبارهاى کتابها و کوههاى دین وىهستند.
ایشان پایه دین و ستونیقیناند.اندیشه آیینه زنگار زدوده است، و پند ترسانندهیى پنددهندهاست.دانش میراثى است گزین و آداب زیورهاى نوین، و اندیشه آیینهروشن.سینه خردمند صندوق راز او است و گشادهرویى دام دوستى و بردبارى گورزشتىها است.و یک نوع دیگر از تشبیه بلیغ، اضافه مشبهٌبه به مشبه است،مانند: راههاى گمراهى، و راه حق و باطل، در خطبه چهارم، و امواج فتنهها وکشتىهاى نجات در خطبه پنجم، و دوستى دنیا کلید دشوارى است و بارگى گرفتارى . (حِکَم/ ج. تشبیه مرکب: آن است که دو طرف تشبیه یعنى مشبه و مشبهبه و یایکى از آن دو مرکب باشد، مانند: به خدا سوگند از قطع هیچ سخنى آنقدر اندوهگین نشدمکه از قطع این کلام.(31) و او مىداند که جایگاه من از خلافت جایگاه محور ازآسیاسنگ است. و به خدا چون کفتار نباشم که با طول آهنگ به خوابش کنند.( و آنکه میوره را نارسیده، چیند، همچون کشاورزى است که زمین دیگرى را براىکشت گزیند.و در خطبه 165، تشبیه مرکبِ محسوس به محسوس با بهترین شکل بهکار رفته است؛ «هرگاه به سوى طاووس ماده رود، دم درهمپیچیده را واسازد و بر سر خودافرازد که گویى بادبانى است برافراشته و کشتیبان زمان آن را بداشته. این داستانکه تو را گویم داستانى است از روى دیدن نه چون کسى که بر اساس حدیثى ضعیف روایتکند. و اگر چنان باشد که گمان بَرَند طاووس نر، ماده را آبستن کند با اشکى که ازدیده براند. و آن اشک در گوشه چشمانش بماند...» و ماده آن را بخورد
متن کامل این مقاله که در شانزده صفحه تنظیم شده است را می توانید از اینجا خریداری کنید!