تاجگذاری سلیمانسوم به شاه ایران
همچنین میگوید که در طی سفر اول خود بااینکه مطالب بسیار زیادی را جمع آوری کرده بود، ولی از آنجا که هنوز باورنمیکرد آن مطالب واقعاً کامل باشند، پس در سال 1671 م. فقط به چاپ قسمتکوتاهی از نوشتههای خویش اکتفا کرد که عنوان تاجگذاری سلیمان سوم، پادشاهایران (4) را داشت. او در مسافرت دوم خود به ایران، با تکمیل زبان فارسی ومعاشرت بیشتر با مردم ایران، راجع به رسوم و عادات و اعتقادات و جنبههایدیگر زندگی ایرانیان، بر اطلاعات خود افزود و نواقص نوشتههای قبلی خود رارفع کرد و با جنبهی تخصصی بیشتری به بیان آنها پرداخت. وی ادعا کرده کهاصفهان را بهتر از لندن و فارسی را به اندازهی انگلیسی بلد است و آن رابه سهولت زبان فرانسه حرف میزند؛ در عرض و طول کشور ایران سفرها کرده وبه نحو کامل حاشیهی ساحلی دریای خزر را پیموده است و سواحل جنوبی ایرانرا نیز میشناسد و در جاهایی که نبوده و آنها را ندیده است، از افراد صالح ووارد اطلاعات کافی را گرفته تا گزارشهای خود را واقعاً مستند و معتبر سازد . آنگاه در سال 1686 م. اولین قسمت سفرنامهی خود را در لندن به چاپرسانده و بلافاصله کلّ سفرنامه را در دوازده جلد در شهر آمستردام هلند منتشرکرده است. چاپ پنجم (یعنی چاپ 1711 م. که آخرین چاپ کتاب در زمان حیاتشاردن است) شامل اضافات و تجدیدنظرهایی هم است، در سه جلد تهیه شده کهجلد اول آن شامل گزارش سفر است؛ جلد دوم توصیف کلّی ایران و حکومت و قواو قوانین و رسوم و عادات ایرانیان و غیره است؛ وی در جلد سوم به توصیفاختصاصی شهر اصفهان پرداخته و در ضمن تصویر بناها و ساختمانهای مختلفی کهشخصی به نام ژ.گِرِلو (5) در محل آنها را طراحی کرده، در آن به چاپرسانده است. در این مجلد همچنین شرح مسافرت شاردن به بندرعباس (در سال 1674 م.) گزارش شده است. در این مقدمه شاردن به چند مطلب دیگر نیز اشارهدارد که میتواند حائز اهمیت باشد. اول اینکه دربارهی جغرافیا و تاریخایران مطالبی آورده است و همچنین دربارهی نشانهایی که از عالم مسیحی درایران به چشم میخورد، یادداشتهای زیادی فراهم آورده است. تصور میرود کهچون شاردن دو سال بعد از این تاریخ فوت کرده است، موفق نشده باشد آنها راتنظیم کرده و به چاپ برساند و احتمالاً نسخه خطی آنها باید در جایی محفوظمانده باشد. از طرف دیگر تصور نمیرود مستقیماً از اخلاف شاردن کسی باقیمانده باشد، زیرا وی سه پسر داشت که حق ارشدیت را از اولی سلب کرد، چونمطابق میل و سلیقه پدر تربیت نشده بود، فرزند دوم با اینکه اخلاق مورد پسندپدر را داشت، هیچ گاه ازدواج نکرد و از پسر سوم او نیز فرزندی باقی نماند . به احتمال مقرون به یقین از دودمان شاردن نباید کسی باقی مانده باشد ). دوم اینکه به نظر او کلاً آسیا مثل اروپا نیست و شرقیان چیزی به نام «مُد » نمیشناسند و احتمالاً لباس و پوشاک و نحوهی زندگی و عادات و رسوم آنها بهعینه به همان صورت قدیم خود باقی مانده است و از این لحاظ مطالعهی آنهاجمعاً به منزلهی مشاهدهی مستقیم آن چیزهایی است که از زمانهای بسیار دوربه نحو زنده باقی مانده که اهمیت خاصّی دارند .
ایران برای مطالعه بهتر از اروپاست !
دیگر اینکهبه نظر شاردن با شناختن ایران و مناظر و زبان ایرانیان بهتر میتوان بهروح حاکم بر کتب مقدس مسیحی پی برد، زیرا بر کلّ این کتابها خواه ناخواهروح کاملاً شرقی حاکم است و از این لحاظ حتی به عقیدهی او، مطالعهیکتابهایی که دربارهی ایران است، جالب توجهتر از نوشتههایی دربارهیاروپاست .
نخستین جهانگرد فیلسوف
درمیان کل جهانگردان خارجی که در قرن هفدهم میلادی به ایران سفر کردهاند،شاردن اولین کسی است که عملاً خود را به عنوان جهانگرد فیلسوف شناساندهاست و این جنبه در بافت و محتوای گزارشهای سفر او جا به جا به خوبی بهچشم میخورد و به نحوی به متفکران بعدی، همچون منتسکیو و گیبون نویدمیدهد. در هر صورت از لحاظ تاریخی او اولین جهانگرد غربی است که درسفرنامهی خود به نحوی صریح نه فقط به اعتقادات دینی ایرانیان، بلکه بهوضع فلسفه در ایران اشاره کرده است. البته فلسفههای اسلامی از اواخر قرننهم میلادی به بعد به نحو بسیار وسیعتر، با وجود بروز جنگهای صلیبی و شایدبه علت آنها در قرن دوازدهم در دارالترجمهی طُلیطله و در قرن سیزدهم بهسبب تفکیک سنّتهای فکری مختلف در دانشگاههای اروپا به
صورت تخصصیتر مورد نظر بوده وموجب تحولات زیاد فرهنگی و اجتماعی غربیان شده است. ولی شاردن نخستینکسی است که با حضور در محل و بر اثر آشنایی با دانشمندان و متخصصان ایرانیاز جریانات فکری آن دوره گزارش داده است و با وجود جنبهی اجمالییادداشتهای او که از محدودهی خبررسانی متداول فراتر نمیرود، تأمل درگفتههای او بسیار مفید و آموزنده به نظر میرسد .
منشاء علوم از شرق است
شاردن در جلد دوم (چاپ 1711 م.) سفرنامهی خود، در قسمتی که اختصاص به شرح وضع علوم و هنرهایآزاد نزد ایرانیان دارد، مطالبی را آورده است که بدون توجه بدانهااحتمالاًنمیتوان نظر خاصّ او را در مورد فلسفه دریافت و ما در اینجا بعضی از گفتههایاو را مستقیماً از متن وی تلخیص میکنیم: شاردن در ابتدای این قسمت نظرمیدهد که به عقیده او، منشاء علوم کلاً از شرق و خاصّه از هندوستان است . اولین بار برهمنان و مرتاضان هندی بودهاند که به علوم پرداختهاند و بهمرور سنت آنها به کلدانیان و بابلیان منتقل شده و بعد از آنکه در ایران وسوریه و مصر پیشرفت حاصل کرده از طریق بحرالاحمر به فنیقییه و سپس بهیونان رسیده است. او توضیح میدهد که با تأمل در قدیمیترین علوم جهان،یعنی طب و نجوم، ریشهی شرقی آنها محرز میشود، زیرا اسکولاپ که سالهاقبل از بقراط و جالینوس بوده، داروهای خود را از گیاهانی درست میکرده کهدر شرق و خاصّه در هندوستان میروییده است. در نجوم هم بیشتر اصطلاحات،کلدانی و عربی است که قرابتی با اصطلاحات هند باستان دارد. ریشهی شرقیفلسفه را هم نمیتوان انکار کرد، مثلاً به طور کامل میتوان اصول فکریهندیها از نزد قدیمیترین متفکران یونان، همچون فیثاغورس یافت که به تناسخ قائل بود و نیز ذیمقراطیس و اپیکوروس که به اجزای لایتجزا قائلبودهاند. شاردن میگوید که از این لحاظ کشور چین سهم زیادی نداشته است . شاردن در دنبالهی بحث خود یادآور میشود که ایرانیان به علوم بیش از هرچیز دیگر توجه دارند و بعد از مسیحیان اروپایی، حتی در مقایسه با مردم چین،دانشمندترین مردم جهانند . شاردن چینیان را با وجود شهرت و غنی و ثروتعمومی آنها واقعاً دانشمند نمیداند، خاصّه در علم ستارهشناسی آنها را بسیارکوته نظر معرفی میکند .
ایرانیان، شیفتهعلماند
از طرف دیگر میگوید که ایرانیان به علما و دانشمندانارج زیادی مینهند و احترام آنها را نگه میدارند. بعضی از افراد تمام عمرخود را صرف تحصیل علم میکنند، بدون اینکه مشکلات خانواده و تعداد اطفال ویا مقامات دولتی بتوانند آنها را از این کار منصرف نماید؛ حتی فقر مانع ازپرداختن آنها به علم نمیشود. آنها کودکان خود را به مکتب میفرستند و آنچهعجیب مینماید، این است که حتی بزرگسالان با ریش و پشم نیز از اینکه برایتحصیل به این مراکز تعلیماتی بروند، ابائی ندارند؛ در ایران در واقع در هرسنی میتوان طالب علم شد، چه در چهل سالگی و پنجاه سالگی باشد و چه درشصت سالگی. در این مراکز افراد زیادی دیده میشوند که در عین حال که شاگردهستند، استاد هم هستند، یعنی گروهی که خود درس میخوانند و در عین حالدرسمیدهند .
ایرانیان شاگرد را «طلبه» (لفظ به عینه آورده شده است)مینامند، یعنی کسی که علم را طلب و جستجو میکند که تقریباً همان مفهوم «فیلسوف» را دارد. استادان «ملا» و یا «آخوند» گفته میشوند و عنوان مجتهد بهکسی اطلاق میشود که در تمام علوم دینی تبحر داشته باشد. چنین شخصی بهمنزلهی هاتف غیبی تلقی میشود و ایرانیان به سهولت این عنوان را بهافراد نمیدهند. البته این نوع عنوان را کسی نمیدهد و بیشتر توجه خاصّ مردمبه فردی دانشمند است که او را به این مقام میرساند .
شاردن دردنبالهی گزارش خود اشاره به 72 رشته و یا فن اشاره میکند که هیچ گاهفهرست دقیق این رشتهها را نمیتوان به دست آورد و این رقم اصطلاحی بیشنیست و صرفاً اشاره به تعدد و کثرت علوم دارد. به دنبال این بحث شاردنبه سبک خود به ترسیم سیمای طلبههای ایرانی میپردازد و میگوید که آنهاکاملاً مثل یک «فیلسوف» رفتار میکنند؛ در تمام امور کلاً سادگی را پیشهیخود میسازند؛ لباس بسیار سادهای میپوشند که اغلب سفید است و به ندرت برتن آنها میتوان لباس رنگین و یا زردار و حریر دید .
ایرانیها فقط افرادیرا واقعاً دانشمند میدانند که در کلّ علوم تبحر داشته باشند و کسی را که فقطدر یک رشته تخصص داشته باشد، دانشمند به حساب نمیآورند. به نظر ایرانیان،علوم زنجیروار به هم مربوطاند و شخص ناگزیر است از ابتدا تا انتها بهمطالعهی آنها بپردازد. در اینجا شاردن اظهار نظر میکند که شاید به همین علتاست که آنها نمیتوانند در یکی از رشتههایی که در اروپا پیشرفت فراوانداشته، تبحر کامل حاصل کنند. همچنین اظهار میدارد که نظر اصلی ایرانیانمتوجه علوم برهانی است و برای گفتهها و نظرگاه مؤلفی (تجربی) خاص اهمیتیقائل نمیشوند و سعی دارند که به نحو مبنائی و اصولی و محکم استدلالکنند .
سپس شاردن متذکر نکتهی مهمی میشود و میگوید ایرانیانتمام علوم مشخص و گستردهی ما اروپاییان را دارند، به جز نظامهای جدید کهمنجر به کشفیات جدیدی شده است. با این حال به نظر شاردن خیلی از مطالبیکه در اروپا رایج شده، در کتابهای قدیمی اعراب و ایرانیان، به صورتی مبهمو با وضوح کمتر بوده است. او به دنبال بحث خود مینویسد که ایرانیاندرسهای خود را - مثل اروپاییان - از
صرف و نحو آغاز میکنند و بعدبه علم کلام میپردازند، خاصّه اگر سنشان اندکی بالا باشد. بعد به فلسفه وریاضیات و سپس به علم نجوم و طب روی میآورند. از طریق نجوم و طبمیتوان در ایران ثروت زیادی به دست آورد و صاحب مال و منالشد .
متن کامل این مقاله که در هفده صفحه تنظیم شده است را می توانید از اینجا خریداری کنید!