دلیل آنهم همان است که پیش تر بدان اشاره شد، یعنی وجود رابطهءمستقیم و تأثیر گذار بین وجود معرفت علمی و سطح بیان این معرفت (زبان) که در دگردیسی مدنی دائمأ در حال وقوع است. درک این نکته بسیار حائز اهمیت است چرا که بدون درک این رابطه قادر به درک یکی از مهمترین علل پسرفت زبانهای گوناگون و یا نابودی آنها نخواهیم بود. اگر دقت کنیم، متوجه میشویم اکثر زبانهائی که بتدریج از بین رفته اند، سطح تکامل آنها محدود به گویش بوده است و برخی دیگر نیز که دارای زبان نوشتار بوده اند، بدلیل عدم هماهنگی بین بستر رشد زبان (جامعه) با سطح عمومی تکامل علوم و مدنیت بتدریج عقب نشسته کمتر بکار گرفته شده و زمانی که دیگر توان پاسخ به نیازهای روز را نداشته اند، از دور خارج شده اند . بنابر آنچه گفته شد، تکامل زبان اگر چه در حوزهء عواطف انسانی بدلیل شباهت بستر آن (وجود احساسات انسانی) تا پیش از تجدد در همهء زبانها یکسان است و از یک روند تبعیت میکند، اما با پیش آمدن دگرگونیهای عظیم اجتماعی و علمی این همسانی در رشد در هم ریخته و برخی سریعتر و برخی کندتر متحول میشوند و برخی دیگر از دور خارج میشوند .
متن کامل این مقاله که در پانزده صفحه تنظیم شده است را می توانید از اینجا خریداری کنید!